راهزن خاطره ها
ازهمه جا@@@هرچی که بخوای
من مه ام دل مــيبنــدم و گــاهــي بــه آسمــان، و در ميــانــهي ايــن شــک آرام آرام پــراکنــده مــي شــوم . . . یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:27 :: نويسنده : مصطفی
نازم به ناز آن کس که ننازد به ناز خویش یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : مصطفی
صفر را بستند . . . تا ما به بیرون زنگ نزنیم . . . از شما چه پنهان ، عمریست از درون زنگ زده ایم . . . یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:17 :: نويسنده : مصطفی
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام :
" رفت و آمد "؟ یا " آمد و رفت"؟
آدم ها میروند که برگردند ، یا می آیند که بروند . . . ؟! ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:2 :: نويسنده : مصطفی
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:34 :: نويسنده : مصطفی
چوپان قصه ی م
ا دروغگو نبود... اوتنها بود از ترس تنهایی... آوای گرگ سرمی داد شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : مصطفی
" از كدامين حصار تنهايي من طلوع كردي كه اين گونه بي قرار توام "شايد از پشت شهر قصه ها شايد از خاموش ترين شهر شب شايد از خيالي ترين شعر هاي زندگيم نميدانم و مي انديشم به اين كه چقدر بي تو تنهايم خورشيد من شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:20 :: نويسنده : مصطفی
چه فرقی می کند شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:16 :: نويسنده : مصطفی
نمیدونم چی شد که اینجوری شد جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : مصطفی
ازم دوری ولی دلت با منه........... ازت دورم اما دلم رووشنه .........تو چشمان تو عکس چشمان من.......تو چشمای من عکس چشمان تووووووو.......تو این لحظه های که دورم ازت همه خاطراتمونو خط به خط دوباره تو ذهنم مرور میکنم .....دارم اسمتو همش صدا میکنم .....کی گفته از عشق تو دست می کشم دارم با خیالت نفس میکشم .....تموم میشه این فاصله ها و دوباره مثل اون روزهای قدیم از احساس هم حض میکنیم زمین و زمان و عوض میکنیم.... جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:25 :: نويسنده : مصطفی
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : مصطفی
وای چه جیگریه این نی نی بهم میاد؟ کی لپمو بوسید؟؟؟ نازییییییی مگه میشه این عکسو ببینی لبخند رو لبات نیاد خوش تیپ شدم؟ فوق العاده شدی حاج آقا ببخشید نمیشه مهریه رو همین الآن بگیرم پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:21 :: نويسنده : مصطفی
جانم به این قیافت داره فکر می کنه :
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:58 :: نويسنده : مصطفی
دلم در حلقه ی غمها نشسته....زبانم بسته و سازم شکسته......وجودم پر ز شعر عاشقانست.......تورا میخواهم و اینها بهانه اس..... - پیوسته دلم دم به هوای تو زند/جان در تن من نفس برای تو زند/گر بر سر خاک من گیاهی روید/هر برگی از آن بوی وفای تو زند....... در زیر بارش شدید عشقش رقص حس زیبا را در اعماق وجودت به نظاره مینشینی و تو در ساعتهای مسکوت وقتی می خواهی کسی را که شایسته ی تفسیر است بپرستی..وازه ها مفهومشان را از دست می دهند و در آن لحظه تو می خواهی که بگویی فریاد بزنی........اما تو نمیتوانی....دوس داری باور اعتماد را در چشمانش از بر کنی اما سکته ی تردید نگاهش قلبت را چون گردبادی مبهم در هم میپیچد و تو گویی به آخرین نقطه ی جاده می رسی و بی آنکه شروع شوی به پایان می رسی ...و عشق مجروح از سکوت ما........و قلبهایی که هنوز همدیگر را میتپند. چرا نگاه میکنی؟؟تنها ندیده ای؟؟به من نخند......من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم.......... شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : مصطفی
وقتی از درد به خود می پیچیدم همسایه ها گفتند:چقدر قشنگ قر می دهی و سالهاست هنــــــــــــــوز مـــــــــــــن رقاص پر درد خیابانهایم چه فرقی می کند
دنياي آدم برفي دنياي ساده ايست پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:7 :: نويسنده : مصطفی
حَســـــرتـــ ! در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : مصطفی
دلم می خواهد نامت را صدا کنم ! یک طور دیگر! یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی …!
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : مصطفی
برام هیچ حسی شبیه تـــ♥ــو نیست
گرمايي بودم هميشه....
ولي بين خودمان بماند....
سرمايي ميشم ...
وقتي پاي اغوش تو در ميان باشد...... دستانت را دور گردنم حلقه کن.....
این دوست داشتنی ترین شالگردن شبهای سرد من است...
بــــــا دیدنِ بـــــعضی صحـــنه هـا نه حق داری داد بـــــزنی، نـه حـــــق داری گـــــله کنی، چــــــون دیگـــه بــــه تــو هیچ ربطی نــــداره.... بـــا دیدن بــــعضی صحــــنه هــا فقـــط خــرد می شی! یــــــه صحنه مثــل دیــــدنش بـــا یــه غــــریبـــه....
دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:43 :: نويسنده : مصطفی
این روزها زیادی ساکت شده ام ....نمیدانم چراحرفهایم،به جای گلو از چشمهایم بیرون می آیند... دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 22:40 :: نويسنده : مصطفی
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : مصطفی
اگر تو نبودی من بی دلیل ترین اتفاق زمین بودم جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:18 :: نويسنده : مصطفی
فدای اون گل که یه روز یکی میخواد بده دستت
|
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||||||||
|